در پارما سال ۱۹۶۲، دانشجویی بورژوایی به نام فابریزیو که میان تعهد به اندیشههای مارکسیستی و راحتی زندگی خانوادگیاش سرگردان است، پس از مرگ دوست صمیمیاش با احساس خلأ و ناآرامیای درونی روبهرو میشود، رابطهای پیچیده با عمهاش برقرار میکند و در کشاکش عشق، ایدئولوژی و هویت، درمییابد که انقلاب خارجی ممکن است به انقلاب درونی نیاز دارد.
در پارما سال ۱۹۶۲، دانشجویی بورژوایی به نام فابریزیو که میان تعهد به اندیشههای مارکسیستی و راحتی زندگی خانوادگیاش سرگردان است، پس از مرگ دوست صمیمیاش با احساس خلأ و ناآرامیای درونی روبهرو میشود، رابطهای پیچیده با عمهاش برقرار میکند و در کشاکش عشق، ایدئولوژی و هویت، درمییابد که انقلاب خارجی ممکن است به انقلاب درونی نیاز دارد.
اولین نفر باشید دیدگاهی ثبت میکند
دیدگاه های کاربران